سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : آرش براری
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : ترجیع بند

عـالم نـبـود، فـاطـمه اما حـضور داشت            قبل از شروع خلقت دنیا حضور داشت

در آن زمان که ظرف مکان و زمان نبود            روح بزرگ حضرت زهرا حضور داشت


تا او نـمی‌نـشـست پـیـمـبـر نمی‌نـشـست            در مجـلسی که اُمّ‌ابـیـهـا حـضور داشت

مولا به زیر سایه زهـرا حضور داشت            زهـرا به زیر سایه مولا حضور داشت

وقـت نـماز، عـرش می‌آمـد به دیـدنـش            حـتی خـدا برای تـمـاشا حـضور داشت

زن بـودنـش دلـیـل نجـنـگـیـدنـش نـشـد            در پشت جبهه فاطمه حتی حضور داشت

با اینهـمه حـضـور ولی جلـوه‌گـر نـبود            زهرا حجاب داشته هر جا حضور داشت

بایـد شـبـیه فـاطـمـه از حـق دفـاع کـرد

با هرکسی که نیست در این خط وداع کرد

بین زنان هر دو جهان بهترین زن است            سر رشته امور به دست همین زن است

زهرا حقیقتی است که چون روز روشن است            کتمان‌پذیر نیست چون از بس مبرهن است

بایـد خـدا مـدیـحـه سـرایـش شـود فـقـط            در وصف او زبان همه لال و الکن است

با شـادی‌اش رسـول خـدا شـاد می‌شـود            چون گفته است شادی او شادی من است

سرچـشـمه عـفـافِ زنان عـفـیـفه اوست            مریم به لطف فاطـمه پس پاکدامن است

بـالاسـت جـایـگـاه زنـان در نـگـاه دیـن            تـاج سـر ائـمـه اطـهـار یـک زن اسـت

ریحـانه است اگرچه ولی در دفـاع حق            چون ذوالفقار سخت تر از کوه آهن است

شــرط رضـای او و خــدا و پـیــامــبـر            سربـازی ولی و در این راه بودن است

بایـد شـبـیه فـاطـمـه از حـق دفـاع کـرد

با هرکسی که نیست در این خط وداع کرد

شـأنـش بــلـنـد مـرتــبـه‌تـر از مـقــام‌هـا            نـامـش زبــان‌زدِ هـمـه در بـیـن نــام‌هـا

واژه بـرای گـفـتـنِ از فـاطـمـه کم است            مدحش چگونه وصف شود در کلام‌ها؟

از جــانـب خـــدا و تـــمــام مــلائــکــه            هر صبح می‌رسد به حضورش سلام‌ها

از فـرط رفـت و آمـد جـمـع فـرشـتـه‌ها            اطـراف بـیت فـاطـمه هـست ازدحـام‌ها

گرچه ائـمـه حـجـت حـق بر خـلائـق‌اند            او حــجـت خــداسـت بــرای امـــام‌هـــا

دارالشفاست، پس پدرش با وجود او           بـی‌احـتــیــاج مـی‌شــود از الـتــیــام‌هــا

بوسه به دست فـاطمه فخـر محمد است            مـامـور بـوده اسـت بـه ایـن احـتـرام‌هـا

قـبـل از هـمـه بـه یـاری مـولا بـلـند شد            زهــراسـت ابــتــدای تـــمـــام قــیـام‌هـا

روز قـیـام مـنـتـقـمـش هـیچ دور نیست            بــرپـــا شـــده مـــقــدمــه انــتـــقــام‌هــا

بایـد شـبـیه فـاطـمـه از حـق دفـاع کـرد

با هرکسی که نیست در این خط وداع کرد

تا روز شـادی هـمه چـیزی نمانده است            تا انـتـقـام فـاطـمـه چـیـزی نـمانده است

نـشـنـاخـتـنـد فـاطـمـه را در زمـانـه‌اش            او را فـقـط شـناخـت خـدای یـگـانـه‌اش

عـالـم اگـر بـه بـحـر تــفـکـر فـرو رود            فـهـمـی نـمی‌رسـد بـه یَـم بـی‌کـرانـه‌اش

اذکارِ توصیه شده تسـبـیح ‌فـاطـمه است            اعـجـاز مـی‌کـنـد بـخــدا دانــه دانــه‌اش

قـدیـسه بود و خـادمـه و خـانه‌دار وحی            بــیت‌الـمـقـدس اسـت بـه والله خـانـه‌اش

زهـرا رسالت پدرش را به دوش داشت            پس می‌کـشیـد بـار عـلی را به شـانه‌اش

مـانـنـد کـوه پـشـت عـلـی ایـسـتـاده بود            خوش بود مرتضی به همین پشتوانه‌اش

وقف عـلی شد و به خودش هم بهـا نداد            در طـول زنــدگـی بــدون بــهــانــه‌اش

مهـریـه‌اش شـفاعت ما در قـیامت است            جــانـم فــدای مــرحـمـت مــادرانــه‌اش

دل در هوای او سوی معصومه پر کشید            زیرا که گـفـتـه‌انـد قـم اسـت آشـیـانه‌اش

گـلچـیـن به یاس بـاغ نـبوت هجـوم برد            ساقه شکست و سوخت در آتش جوانه‌اش

بایـد شـبـیه فـاطـمـه از حـق دفـاع کـرد

با هرکسی که نیست در این خط وداع کرد

نقد و بررسی